• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

شکست....

10 اسفند 1394 توسط ندا زادش


لگدی خورد به در..در که نه..دیوار شکست…

خانه لرزید و تمام تن تب دار شکست…

سمت دیوار و در آنقدر هجوم آوردند…

عاقبت پهلوی آن مادر بیمار شکست…

توی آتش نگران بود و به خود می پیچید…

استخوانهای ضعیف تنش انگار شکست…

کاش درهای مدینه وسطش میخ نداشت…

سینه زخمی او با نوک مسمار شکست…

فضه دل خون شد و با بغض صدا زد : ثانی…

پای خود را به تن فاطمه نگذار. شکست…

چه کند با غم نامردیه این شهر .علی…

سینه اش پرشده از غصه تلمبار . شکست…

پیش  چشمش چه کتک ها که به زهرا نزدند…

هی کتک خورد و…دل حیدر کرار شکست…

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: فاطمیه لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

آشناترین غریبه.........

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • امام زمان
  • فاطمیه
  • خداااا
  • حجاب
  • احادیث
  • دلنوشته

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس